معنی فارسی overmultiplied

B1

بیش از حد ضرب‌شده یا پیچیده شده، به ویژه در زمینه‌هایی که انتظار نمی‌رفت.

Complicated or increased excessively beyond reasonable expectations.

example
معنی(example):

داده‌ها با افزودن متغیرهای جدید بیش از حد پیچیده شدند.

مثال:

The data overmultiplied in complexity as new variables were added.

معنی(example):

تلاش‌های او با توجه به تیم بزرگی که مدیریت می‌کرد، بیش از حد به نظر می‌رسید.

مثال:

His efforts seemed overmultiplied by the large team he supervised.

معنی فارسی کلمه overmultiplied

: معنی overmultiplied به فارسی

بیش از حد ضرب‌شده یا پیچیده شده، به ویژه در زمینه‌هایی که انتظار نمی‌رفت.