معنی فارسی overmultiply
B1بیش از حد ضرب کردن یا افزایش دادن، به ویژه در زمینههای ریاضی یا متافوریک.
To multiply excessively, often leading to complications or errors.
- VERB
example
معنی(example):
اگر مواد را بیش از حد ضرب کنیم، دستور غذا خراب خواهد شد.
مثال:
If we overmultiply the ingredients, the recipe will be ruined.
معنی(example):
آنها تمایل دارند تلاشهای خود را بیش از حد تحمیل کنند و این منجر به فرسودگی میشود.
مثال:
They tend to overmultiply their efforts, leading to burnout.
معنی فارسی کلمه overmultiply
:
بیش از حد ضرب کردن یا افزایش دادن، به ویژه در زمینههای ریاضی یا متافوریک.