معنی فارسی overnegligent
B1صفتی برای توصیف فردی که به طور افراطی بیتوجه و نادیدهکار است.
Characterized by excessive negligence or lack of care.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
راننده نادیدهکار بیش از حد باعث ایجاد ترافیک شد.
مثال:
The overnegligent driver caused a traffic jam.
معنی(example):
نگرش نادیدهکاری بیش از حد او نسبت به مهلتها، تیمش را ناامید کرد.
مثال:
Her overnegligent attitude towards deadlines frustrated her team.
معنی فارسی کلمه overnegligent
:
صفتی برای توصیف فردی که به طور افراطی بیتوجه و نادیدهکار است.