معنی فارسی overnumerousness
B1وضعیتی که در آن تعداد بیش از حدی وجود دارد.
The quality or state of being excessively numerous.
- NOUN
example
معنی(example):
بیش از حد انتخابها باعث شد انتخاب کردن سخت باشد.
مثال:
The overnumerousness of options made it hard to choose.
معنی(example):
بیش از حد اسباببازیها در فروشگاه بچهها را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
The overnumerousness of toys in the store impressed the children.
معنی فارسی کلمه overnumerousness
:
وضعیتی که در آن تعداد بیش از حدی وجود دارد.