معنی فارسی overnursing

B1

به عمل بیش از حد مراقبت کردن اشاره دارد.

The act of providing excessive care or feeding.

example
معنی(example):

مراقبت بیش از حد می‌تواند منجر به مشکلات وابستگی در آینده شود.

مثال:

Overnursing can lead to dependency issues later in life.

معنی(example):

در نقش خود به عنوان یک مراقب، او با مراقبت بیش از حد از بیمارانش دست و پنجه نرم می‌کرد.

مثال:

In her role as a caregiver, she struggled with overnursing her patients.

معنی فارسی کلمه overnursing

: معنی overnursing به فارسی

به عمل بیش از حد مراقبت کردن اشاره دارد.