معنی فارسی overobedience

B1

به نوعی اطاعت یا انقیاد بیش از حد اشاره دارد.

Excessive compliance or submission to authority or rules.

example
معنی(example):

پاسخگویی بیش از حد به مقامات می‌تواند خلاقیت و تفکر مستقل را خنثی کند.

مثال:

Overobedience to authority can stifle creativity and independent thought.

معنی(example):

پیروی بیش از حد او از قوانین باعث شد که او در محیط‌های جدید سازگاری پیدا نکند.

مثال:

His overobedience to rules made it hard for him to adjust in new environments.

معنی فارسی کلمه overobedience

: معنی overobedience به فارسی

به نوعی اطاعت یا انقیاد بیش از حد اشاره دارد.