معنی فارسی overornament
B1کلمهای که به معنای زیبا کردن بیش از حد یا براق کردن چیزی است و معمولاً به کارهای زینتی اشاره دارد.
To adorn something excessively or with unnecessary embellishments.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اتاق با تزئینات عجیب و غریب بیش از حد زینت شده بود.
مثال:
The room was overornament with extravagant decorations.
معنی(example):
سبک نوشتاری او اغلب به خاطر بیش از حد زیبا بودن مورد انتقاد قرار میگیرد.
مثال:
His style of writing is often criticized for being overornament.
معنی فارسی کلمه overornament
:
کلمهای که به معنای زیبا کردن بیش از حد یا براق کردن چیزی است و معمولاً به کارهای زینتی اشاره دارد.