معنی فارسی overpacked
B1بیش از حد پر شده، بهخصوص در مورد یک وسیله نقلیه یا بسته.
Filled to excess, especially in reference to containers or vehicles.
- verb
verb
معنی(verb):
To pack too much.
example
معنی(example):
چمدان من بیش از حد پر شده و نمیتوانم آن را ببندم.
مثال:
My suitcase is overpacked and I can't close it.
معنی(example):
اتوبوس بیش از حد پر شده، فضا برای مسافران بیشتر نداشت.
مثال:
The overpacked bus left no room for more passengers.
معنی فارسی کلمه overpacked
:
بیش از حد پر شده، بهخصوص در مورد یک وسیله نقلیه یا بسته.