معنی فارسی overplease

B1

بیش از حد راضی کردن کسی.

To please someone to an excessive degree.

example
معنی(example):

میزبان تلاش کرد تا با غذاهای مجلل مهمانان خود را بیش از حد راضی کند.

مثال:

The host tried to overplease their guests with fancy dishes.

معنی(example):

بیش از حد راضی کردن می‌تواند گاهی مهمانان را احساس ناراحتی کند.

مثال:

To overplease can sometimes make guests feel uncomfortable.

معنی فارسی کلمه overplease

: معنی overplease به فارسی

بیش از حد راضی کردن کسی.