معنی فارسی overpleased
B1احساس رضایت بسیار زیاد.
Feeling excessively pleased or satisfied.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او پس از دریافت این همه تعریفها، احساس بیش از حد راضی بودن کرد.
مثال:
She felt overpleased after receiving so many compliments.
معنی(example):
واکنش بیش از حد راضی او موقعیت را ناخوشایند کرد.
مثال:
His overpleased reaction made the situation awkward.
معنی فارسی کلمه overpleased
:
احساس رضایت بسیار زیاد.