معنی فارسی overplenitude

B1

فراوانی بیش از حد، وجود چیزها به مقدار زیاد و نامتناسب.

An excessive amount or abundance of something.

example
معنی(example):

باغ نماد فراوانی بیش از حد با گل‌های همه‌جا بود.

مثال:

The garden was a symbol of overplenitude with flowers everywhere.

معنی(example):

نوشتار او مملو از فراوانی بیش از حد است که آن را خسته‌کننده می‌کند.

مثال:

His writing is filled with overplenitude, making it tedious to read.

معنی فارسی کلمه overplenitude

: معنی overplenitude به فارسی

فراوانی بیش از حد، وجود چیزها به مقدار زیاد و نامتناسب.