معنی فارسی overply
B1بیش از حد ابتدایی ساختن چیزی، یا بر چیزی تأکید کردن.
To apply excessively, especially in terms of adhesive or emphasis.
- VERB
example
معنی(example):
شما نباید در هنگام مونتاژ مدل، چسب را بیش از حد بزنید.
مثال:
You should not overply the glue when assembling the model.
معنی(example):
او در طی مباحثهها تمایل دارد که بیش از حد بر استدلالهایش تأکید کند.
مثال:
He tends to overply his arguments during debates.
معنی فارسی کلمه overply
:
بیش از حد ابتدایی ساختن چیزی، یا بر چیزی تأکید کردن.