معنی فارسی overrestrict

B1

به معنای محدود کردن چیزی بیش از حد و لازم، که ممکن است منجر به مشکلات شود.

To place excessive limitations on something.

example
معنی(example):

آنها عادت داشتند قوانین بازی را بیش از حد محدود کنند.

مثال:

They tended to overrestrict the rules for the game.

معنی(example):

محدود کردن بیش از حد می‌تواند مانع نوآوری در یک محیط کاری شود.

مثال:

Overrestricting can hinder innovation in a workplace.

معنی فارسی کلمه overrestrict

: معنی overrestrict به فارسی

به معنای محدود کردن چیزی بیش از حد و لازم، که ممکن است منجر به مشکلات شود.