معنی فارسی overrigid

B1

سخت‌گیرانه و انعطاف‌ناپذیر بودن در رفتار یا تفکر، که ممکن است جلوی سازگاری و تطابق را بگیرد.

Being inflexibly strict or not allowing for any deviation from set rules or standards.

example
معنی(example):

قوانین به قدری سخت‌گیرانه بودند که هیچ‌کس از بازی لذت نبرد.

مثال:

The rules were so overrigid that no one enjoyed the game.

معنی(example):

او دیدگاهی بسیار سخت‌گیرانه در مورد زندگی دارد که باعث می‌شود نتواند سازگار شود.

مثال:

He has an overrigid perspective on life that makes it hard to adapt.

معنی فارسی کلمه overrigid

: معنی overrigid به فارسی

سخت‌گیرانه و انعطاف‌ناپذیر بودن در رفتار یا تفکر، که ممکن است جلوی سازگاری و تطابق را بگیرد.