معنی فارسی overrigidness

B1

حالتی که در آن افراد یا ساختارها بسیار سخت‌گیرانه عمل می‌کنند و انعطاف‌پذیری را از دست می‌دهند.

The state of being inflexible or excessively strict, often leading to negative outcomes.

example
معنی(example):

سخت‌گیری بیش از حد رویکرد ما گزینه‌هایمان را محدود کرد.

مثال:

The overrigidness of the approach limited our options.

معنی(example):

سخت‌گیری بیش از حد می‌تواند در یک محیط در حال تغییر سریع مضر باشد.

مثال:

Overrigidness can be detrimental in a fast-changing environment.

معنی فارسی کلمه overrigidness

: معنی overrigidness به فارسی

حالتی که در آن افراد یا ساختارها بسیار سخت‌گیرانه عمل می‌کنند و انعطاف‌پذیری را از دست می‌دهند.