معنی فارسی oversown

B1

حالت یا وضعیت زمانی که دانه‌ها بیش از حد کاشته شده‌اند.

The state of having been sown excessively.

example
معنی(example):

زمین با گل‌های وحشی بیش از حد کاشته شده بود.

مثال:

The field was oversown with wildflowers.

معنی(example):

بسیاری از مناطق برای ترویج تنوع زیستی بیش از حد کاشته شده‌اند.

مثال:

Many areas have been oversown to promote biodiversity.

معنی فارسی کلمه oversown

: معنی oversown به فارسی

حالت یا وضعیت زمانی که دانه‌ها بیش از حد کاشته شده‌اند.