معنی فارسی overstayal

B1

ماندن بیش از حد در یک محل که ممکن است باعث احساس عدم راحتی برای میزبان یا افراد دیگر شود.

The act of staying beyond a reasonable time, often leading to discomfort for others.

example
معنی(example):

ماندن بیش از حد مهمان باعث شد میزبان احساس راحتی نکند.

مثال:

The guest's overstayal left the host feeling uncomfortable.

معنی(example):

ماندن بیش از حد می‌تواند روابط را تحت فشار قرار داده و منجر به تنش شود.

مثال:

An overstayal can strain relationships and lead to tension.

معنی فارسی کلمه overstayal

: معنی overstayal به فارسی

ماندن بیش از حد در یک محل که ممکن است باعث احساس عدم راحتی برای میزبان یا افراد دیگر شود.