معنی فارسی overstridence

B2

سخت‌گیری یا استحکام بیش از حد در بیان، به ویژه در رویکردهای اجتماعی یا گفتاری.

Excessive firmness or insistence in manner or tone.

example
معنی(example):

سخت‌گیری در صدای او ما را ناآرام کرد.

مثال:

The overstridence in her voice made us uncomfortable.

معنی(example):

سخت‌گیری او هیچ جایی برای بحث باقی نگذاشت.

مثال:

His overstridence left no room for discussion.

معنی فارسی کلمه overstridence

: معنی overstridence به فارسی

سخت‌گیری یا استحکام بیش از حد در بیان، به ویژه در رویکردهای اجتماعی یا گفتاری.