معنی فارسی overstringing
B1عمل کشیدن بیش از حد، به ویژه درباره سیم یا کابل که میتواند آسیب بزند.
The act of stretching or pulling something too tightly.
- VERB
example
معنی(example):
بیش از حد کشیدن سیمهای گیتار میتواند منجر به شکستگی سیمها شود.
مثال:
Overstringing the guitar can lead to string breakage.
معنی(example):
تکنسین درباره بیش از حد کشیدن سیمهای کششی هشدار داد.
مثال:
The technician warned about overstringing the tension wires.
معنی فارسی کلمه overstringing
:
عمل کشیدن بیش از حد، به ویژه درباره سیم یا کابل که میتواند آسیب بزند.