معنی فارسی overswollen

B1

به معنای متورم شدن بیش از حد، به ویژه در مورد اعضای بدن یا اشیاء.

Swollen excessively.

example
معنی(example):

پس از آسیب دیدگی، مچ پا او به شدت متورم شده بود.

مثال:

Her ankle was overswollen after the injury.

معنی(example):

پس از باران شدید، رودخانه به شدت سرریز شده بود.

مثال:

The river was overswollen after the heavy rain.

معنی فارسی کلمه overswollen

: معنی overswollen به فارسی

به معنای متورم شدن بیش از حد، به ویژه در مورد اعضای بدن یا اشیاء.