معنی فارسی overswirling

B1

به معنای چرخش بیش از حد یا غیر عادی، به ویژه در مورد اشیاء یا عناصر طبیعی.

To spin or rotate excessively or unusually.

example
معنی(example):

برگ‌ها در باد به شدت در حال چرخش بودند.

مثال:

The leaves were overswirling in the wind.

معنی(example):

ابرا قبل از طوفان به شدت در حال چرخش بودند.

مثال:

The clouds were overswirling before the storm.

معنی فارسی کلمه overswirling

: معنی overswirling به فارسی

به معنای چرخش بیش از حد یا غیر عادی، به ویژه در مورد اشیاء یا عناصر طبیعی.