معنی فارسی overswinging
B1تاب خوردن بیش از حد، به معنای حرکات شدید و بدون کنترل در حین اسکیت یا ورزشهای مشابه است.
Swinging excessively, often leading to fatigue or injury.
- VERB
example
معنی(example):
تاب خوردن بیش از حد میتواند در ورزشهایی مانند بیسبال موجب آسیبدیدگی شود.
مثال:
Overswinging can lead to injuries in sports like baseball.
معنی(example):
او به خاطر تاب خوردن بیش از حد در باشگاه خسته شد.
مثال:
She got tired from overswinging at the gym.
معنی فارسی کلمه overswinging
:
تاب خوردن بیش از حد، به معنای حرکات شدید و بدون کنترل در حین اسکیت یا ورزشهای مشابه است.