معنی فارسی oversystematically

B1

به صورت بیش از حد سیستماتیک، به معنای انجام یک کار به شیوه‌ای بیش از حد بر اساس نظام یا ساختار.

In a manner that is excessively systematic, often leading to complications.

example
معنی(example):

این گزارش به طور بیش از حد سیستماتیک سازماندهی شده بود و ناوبری آن دشوار بود.

مثال:

The report was organized oversystematically, making it difficult to navigate.

معنی(example):

او تمایل دارد به طور بیش از حد سیستماتیک فکر کند که می‌تواند خلاقیت را سرکوب کند.

مثال:

He tends to think oversystematically, which can stifle creativity.

معنی فارسی کلمه oversystematically

: معنی oversystematically به فارسی

به صورت بیش از حد سیستماتیک، به معنای انجام یک کار به شیوه‌ای بیش از حد بر اساس نظام یا ساختار.