معنی فارسی oversystematize

B1

بیش از حد سیستماتیک کردن، به معنای تلاش برای سازماندهی جزئیات به شکلی که از لحاظ انعطاف پذیری محدودیت ایجاد کند.

To apply an excessively systematic approach, potentially hindering flexibility.

example
معنی(example):

آنها تمایل دارند تا عملیات روزانه خود را بیش از حد سیستماتیک کنند که منجر به ناامیدی می‌شود.

مثال:

They tend to oversystematize their daily operations, causing frustration.

معنی(example):

بیش از حد سیستماتیک کردن می‌تواند به کمبود انعطاف‌پذیری در تصمیم‌گیری منجر شود.

مثال:

To oversystematize can lead to a lack of flexibility in decision-making.

معنی فارسی کلمه oversystematize

: معنی oversystematize به فارسی

بیش از حد سیستماتیک کردن، به معنای تلاش برای سازماندهی جزئیات به شکلی که از لحاظ انعطاف پذیری محدودیت ایجاد کند.