معنی فارسی oversystematized

B2

بیش از حد سیستماتیک شده، به معنای تبدیل یک روش به درجه‌ای که امکان تغییر و انطباق را کاهش دهد.

Made excessively systematic, often resulting in reduced adaptability.

example
معنی(example):

روش بیش از حد سیستماتیک توانایی تیم برای انطباق را محدود کرد.

مثال:

The oversystematized method hindered the team's ability to adapt.

معنی(example):

بسیاری از فرآیندها بیش از حد سیستماتیک شدند و مانع نوآوری شدند.

مثال:

Many processes became oversystematized, preventing innovation.

معنی فارسی کلمه oversystematized

: معنی oversystematized به فارسی

بیش از حد سیستماتیک شده، به معنای تبدیل یک روش به درجه‌ای که امکان تغییر و انطباق را کاهش دهد.