معنی فارسی overtide
B2به معنای جزر و مدی از احساسات یا تغییرات.
A surge or wave of emotions or changes
- NOUN
example
معنی(example):
جزر و مد احساسات او را در بر گرفت وقتی که به فیلم نگاه میکرد.
مثال:
The overtide of emotion washed over him as he watched the movie.
معنی(example):
جزر و مد شادی اتاق را در طول جشن پر کرد.
مثال:
An overtide of joy filled the room during the celebration.
معنی فارسی کلمه overtide
:
به معنای جزر و مدی از احساسات یا تغییرات.