معنی فارسی overtrack

B1

دوباره پیگیری کردن، به دنبال یک مسیر رفتن یا اطلاعات قبلی برای ارزیابی و بررسی وضعیت کنونی.

To follow or check a previous course or performance in order to assess progress.

example
معنی(example):

دوندگان باید مسیر را دوباره پیگیری کنند تا به موقع برسند.

مثال:

The runners will need to overtrack the course to stay on time.

معنی(example):

او تصمیم گرفت پیشرفت خود را دوباره پیگیری کند تا بهبودها را ببیند.

مثال:

She decided to overtrack her progress to see improvements.

معنی فارسی کلمه overtrack

: معنی overtrack به فارسی

دوباره پیگیری کردن، به دنبال یک مسیر رفتن یا اطلاعات قبلی برای ارزیابی و بررسی وضعیت کنونی.