معنی فارسی overtower
B1برجسته کردن یا ایستادن به طور قابل توجهی بالاتر از چیزی.
To rise above or be taller than something else.
- VERB
example
معنی(example):
آسمانخراش جدید، ساختمانهای قدیمی در این منطقه را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
مثال:
The new skyscraper will overtower the old buildings in the area.
معنی(example):
کوه باشکوه به نظر میرسید که تمام منظره را تحت الشعاع قرار میدهد.
مثال:
The majestic mountain seemed to overtower the entire landscape.
معنی فارسی کلمه overtower
:
برجسته کردن یا ایستادن به طور قابل توجهی بالاتر از چیزی.