معنی فارسی overtrailed

B1

پیروی از مسیرهای قبلی، به خصوص هنگام جستجو برای یافتن راه‌های بهتری.

To follow or track back along a previously taken route or path, often for improvement.

example
معنی(example):

این اکتشاف از مسیر قبلی پیروی کرد تا بهترین مسیر را برای صعود به کوه پیدا کند.

مثال:

The expedition overtrailed to find the best route up the mountain.

معنی(example):

پس از طوفان، آنها از نشانه‌های خود به سمت ایمنی پیروی کردند.

مثال:

After the storm, they overtrailed their steps back to safety.

معنی فارسی کلمه overtrailed

: معنی overtrailed به فارسی

پیروی از مسیرهای قبلی، به خصوص هنگام جستجو برای یافتن راه‌های بهتری.