معنی فارسی overvarying

B1

بسیار متغیر، به معنای تغییرات مکرر و غیر معمول در یک وضعیت یا حالت.

Excessively variable, indicating frequent and unusual changes in a state or condition.

example
معنی(example):

دمای این هفته بسیار متغیر بوده و به سرعت از گرم به سرد رفته است.

مثال:

The temperature has been overvarying this week, going from hot to cold quickly.

معنی(example):

احساسات او به نظر می‌رسد که بسیار متغیر هستند و ناگهان از شادی به ناراحتی تغییر می‌کنند.

مثال:

His emotions seem to be overvarying, changing from joy to sadness suddenly.

معنی فارسی کلمه overvarying

: معنی overvarying به فارسی

بسیار متغیر، به معنای تغییرات مکرر و غیر معمول در یک وضعیت یا حالت.