معنی فارسی overwears
B1بیش از حد و به طور مکرر پوشیدن یک چیز.
Wears something excessively or more than is typical.
- VERB
example
معنی(example):
او اغلب کفشهای مورد علاقهاش را تا زمانی که خراب شوند میپوشد.
مثال:
She often overwears her favorite shoes until they are worn out.
معنی(example):
او به جای خرید لباس جدید، لباسهای قدیمیش را زیاد میپوشد.
مثال:
He overwears his old clothes instead of buying new ones.
معنی فارسی کلمه overwears
:
بیش از حد و به طور مکرر پوشیدن یک چیز.