معنی فارسی overweather

B1

مقابله کردن یا تحمل یک شرایط دشوار و طاقت‌فرسا.

To endure or withstand difficult or adverse conditions.

example
معنی(example):

شما نمی‌توانید بدون آمادگی یک طوفان شدید را مقاومت کنید.

مثال:

You cannot overweather a tough storm without preparation.

معنی(example):

برای مقابله با چالش‌ها، باید مقاوم بود.

مثال:

To overweather the challenges, one must be resilient.

معنی فارسی کلمه overweather

: معنی overweather به فارسی

مقابله کردن یا تحمل یک شرایط دشوار و طاقت‌فرسا.