معنی فارسی overweb

B1

تایراندن بیش از حد یا تودرتو کردن چیزی.

To cover something with a web or network excessively.

example
معنی(example):

عنکبوت شروع به تاراندن بیش از حد گوشه اتاق کرد.

مثال:

The spider began to overweb the corner of the room.

معنی(example):

او متوجه شد که شروع به بیش از حد تودرتو کردن وب‌سایت خود با افزونه‌های زیاد کرده است.

مثال:

He realized he had started to overweb his website with too many plugins.

معنی فارسی کلمه overweb

: معنی overweb به فارسی

تایراندن بیش از حد یا تودرتو کردن چیزی.