معنی فارسی overweighs

B1

بیش از حد وزن داشتن یا بیش از حد ارزیابی کردن یک چیز.

To weigh more than allowed; to consider something excessively.

example
معنی(example):

کوله‌پشتی سنگین بیشتر از حد مجاز تعیین شده توسط خطوط هوایی وزن دارد.

مثال:

The heavy backpack overweighs the limit allowed by the airline.

معنی(example):

او مزایا و معایب را قبل از اتخاذ تصمیم بیش از حد ارزیابی می‌کند.

مثال:

She overweighs the advantages and disadvantages before making a decision.

معنی فارسی کلمه overweighs

: معنی overweighs به فارسی

بیش از حد وزن داشتن یا بیش از حد ارزیابی کردن یک چیز.