معنی فارسی overweighed

B2

بیش از حد مورد بررسی یا ارزیابی قرار گرفته است.

To have been judged with undue emphasis on certain factors.

example
معنی(example):

شواهد در این مورد بیش از حد سنگین شد و منجر به محکومیت نادرست شد.

مثال:

The evidence was overweighed in this case, leading to a wrongful conviction.

معنی(example):

احساسات او توسط نظرات منفی دیگران بیش از حد سنگین شد.

مثال:

Her feelings were overweighed by the negative comments from others.

معنی فارسی کلمه overweighed

: معنی overweighed به فارسی

بیش از حد مورد بررسی یا ارزیابی قرار گرفته است.