معنی فارسی overwily
B1بیش از حد حیلهگر و زیرک، به طوری که ممکن است دیگران را فریب دهد.
Excessively cunning and sly, often to trick others.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روباه بیش از حد حیلهگر تمام شکارچیان را فریب داد.
مثال:
The overwily fox outsmarted all the hunters.
معنی(example):
تاکتیکهای بیش از حد حیلهگر او در تجارت به موفقیت و بیاعتمادی منجر شد.
مثال:
His overwily tactics in business led to both success and distrust.
معنی فارسی کلمه overwily
:
بیش از حد حیلهگر و زیرک، به طوری که ممکن است دیگران را فریب دهد.