معنی فارسی pacificatory

B1

دارای خصوصیات آرامبخشی، اقداماتی که به کاهش تنش‌ها کمک می‌کند.

Intended to bring about peace or calm.

example
معنی(example):

رویکرد آرام بخش او به تسکین خشم آن‌ها کمک کرد.

مثال:

His pacificatory approach helped soothe their anger.

معنی(example):

روش‌های آرام‌بخش برای بهبود روابط تیم به کار گرفته شد.

مثال:

The pacificatory methods were implemented to improve team relations.

معنی فارسی کلمه pacificatory

: معنی pacificatory به فارسی

دارای خصوصیات آرامبخشی، اقداماتی که به کاهش تنش‌ها کمک می‌کند.