معنی فارسی pacificism
B1مکتب فکری که بر عدم خشونت و برقراری صلح تأکید دارد.
The doctrine advocating peace and non-violence.
- NOUN
example
معنی(example):
باور او به آرامشطلبی، نگرشهای او را در مورد حل درگیریها شکل داد.
مثال:
His belief in pacificism shaped his views on conflict resolution.
معنی(example):
آرامشطلبی خواستار عدمخشونت در تمامی درگیریهاست.
مثال:
Pacificism advocates for non-violence in all disputes.
معنی فارسی کلمه pacificism
:
مکتب فکری که بر عدم خشونت و برقراری صلح تأکید دارد.