معنی فارسی paddywatch

B1

نوعی ساعت که ممکن است به فعالیت‌های خاص یا فضای باز مربوط باشد.

A type of watch designed for outdoor activities or specific uses.

example
معنی(example):

او در طول سفر ماهیگیری، پدی‌واچش را به دست داشت.

مثال:

He wore his paddywatch during the fishing trip.

معنی(example):

او برای دیدن ساعت، پدی‌واچش را بررسی کرد.

مثال:

She checked her paddywatch to see the time.

معنی فارسی کلمه paddywatch

: معنی paddywatch به فارسی

نوعی ساعت که ممکن است به فعالیت‌های خاص یا فضای باز مربوط باشد.