معنی فارسی paganises
B1تبدیل یا تاثیر دادن به وضعیتی که در آن باورهای غیر یکتاپرستی حاکم است.
Converts or influences to paganism.
- verb
verb
معنی(verb):
To convert (someone) to paganism.
معنی(verb):
To behave like a pagan.
example
معنی(example):
هنر مدرن گاهی اوقات موضوعات تاریخی را به حالت بتپرستی درمیآورد.
مثال:
Modern art sometimes paganises historical themes.
معنی(example):
این پروژه قصد دارد تا رویدادهای محلی را به حالت بتپرستی درآورد.
مثال:
The project aims to paganises the community events.
معنی فارسی کلمه paganises
:
تبدیل یا تاثیر دادن به وضعیتی که در آن باورهای غیر یکتاپرستی حاکم است.