palmilobated
توصیف درخت یا گیاهی که دارای برگهای لوبدار به شکل خاص باشد.
palmilobed
درخت یا گیاهی که دارای برگ یا ساختارهای لوبدار باشد.
palmin
نوعی بافت یا سطح نرم و صاف.
palminervate
برگهایی که دارای رگهای مشخص در ساختار خود هستند.
palmiped
پالمیپد به پرندگانی اطلاق میشود که دارای پاهای پردهدار هستند و معمولاً در آب زندگی میکنند.
palmipedes
پالمیپدها به چندین گونه از پرندگان که پاهای پردهدار دارند و در آب زندگی میکنند اشاره دارد.
palmipes
پالمیپِس سردهای از پرندگان با سازگاریهای خاص برای زندگی در آب است.
palmira
پالمیرا، شهری باستانی در سوریه است که به خاطر معابد و ساختمانهای تاریخیاش مشهور است.
palmyrene
پالمیرنه به فرهنگ و تمدن شهر پالمیرا در دوران باستان اشاره دارد.
palmyrenian
پالمیرنی به مردم و فرهنگ پالمیرا در گذشته اشاره دارد.
palmiste
پالمیسته، نوعی درخت نخل است که میوههای آن قابل خوردن بوده و معمولاً در مناطق گرمسیری رشد میکند.
palmister
پالمیست، شخصی است که در پرورش و مراقبت از درختان نخل تخصص دارد.
palmite
پالمیت، مادهای است که از روغن نخل استخراج میشود و معمولاً در ساخت موادغذایی استفاده میشود.
palmitic
اسید پالمیتیک، نوعی اسید چرب اشباع است که در چربیهای طبیعی وجود دارد.
palmitin
پالمیتین، نوعی تریگلیسیرید است که از ترکیب اسید پالمیتیک بهدست میآید.
palmitine
پالمیتین، نوعی ماده شیمیایی است که در محصولات آرایشی و بهداشتی به کار میرود.
palmitinic
اسید پالمیتینیک، یک اسید چرب اشباع، عمدتاً به عنوان یک جزء از چربیها در طبیعت یافت میشود و در متابولیسم چربی در بدن نقش دارد.
palmitins
پالمیتینها، استرهایی هستند که از ترکیب اسید پالمیتینیک و گلیسرول به وجود میآیند و در صنایع غذایی و دارویی کاربرد دارند.
palmito
پالمیتو، اشاره به نوعی سبزیجات خوراکی میکند که به طور خاص در رژیم غذایی افراد در برخی فرهنگها محبوب است.
palmitoleic
اسید پالمیتولئیک، یک اسید چرب غیر اشباع است که برای سلامت قلب و عروق مفید تلقی میشود.
palmitone
پالمیتون، یک کتون ساده است که در فرآیندهای بیوشیمیایی مختلف و در تولید عطر نقش دارد.
palmitos
پالمیتوها میوههای خوراکی خاصی هستند که در برخی غذاها به کار میروند و به خاطر بافت و طعم خاصشان محبوب هستند.
palmiveined
به معنی برگهای نخلمانند و دارای رگهایی که شبیه به برگهای درخت نخل هستند.
palmivorous
به معنی چیزهایی که به شکل اصلی به نخلها یا قسمتهای مربوط به آنها تغذیه میکنند.
palmlike
به معنی ویژگیهایی که شبیه به نخلها هستند.
palmo
به معنی مفهوم یا اصطلاحی که به نخلها یا خصوصیات آنها مربوط میشود.
palmodic
به معنی تحلیلی که به خصوصیات نخلها مربوط میشود، معمولاً در علم گیاهشناسی.
palmoscopy
به معنی مطالعه و بررسی نخلها و ویژگیهای آنها، به خصوص برگهایشان.
palmospasmus
پالموسپاسم، یک اختلال پزشکی که در آن انقباضات غیرارادی عضلات در ناحیه دست اتفاق میافتد.
palmula
پالمولا، به بخش کوچک و عموماً دایرهای شکل از برگ گیاهان نخل اطلاق میشود.
palmus
پالموس، به کف دست اشاره دارد که شامل نواحی زیر انگشتان نیز میشود.
palmwise
پالموایس، به صورت کف دست یا به شکلی که در آن از کف دست استفاده شود اشاره دارد.
palmwood
چوب نخل، چوبی که از درختان نخل به دست میآید و برای ساخت ابزار و مصنوعات استفاده میشود.
palolo
پالولو، کرمی دریایی که معمولاً در دریاهای گرمسیری پیدا میشود و در برخی قسمتها به عنوان غذا استفاده میشود.
palolos
پالولوس، یک نوع کرم دریایی است که در برخی مناطق اقیانوسها وجود دارد و به خاطر رفتار خاص و شکل ظاهری خود معروف است.
paloma
پالما، نوعی پرنده است که اغلب به عنوان نماد صلح شناخته میشود.
palombino
پالومبینو، نوعی کبوتر است که در مسابقات و نمایشها به دلیل ویژگیهای خاصش پرورش مییابد.
palometa
پالومتا، نوعی ماهی است که در آبهای گرمسیری زندگی میکند و مورد توجه ماهیگیران است.
palosapis
پالوساپیس، نوعی چوب با کیفیت بالا است که در ساخت مبلمان و اشیاء تزئینی مورد استفاده قرار میگیرد.