pardale
پاردال، به معنای ناحیه‌ای سرسبز و پر از گل و گیاه است که جلوه زیبایی به طبیعت می‌بخشد.
pardanthus
پاردانتوس، نام یک نوع گیاه دارویی است که در طب سنتی استفاده می‌شود.
pardao
پاردائو، به معنای نوعی پوشش یا نگهدارنده‌ای رد شده برای جلوگیری از نور و ایجاد سایه است.
pardaos
پارداهای، به مجموعه‌ای از پوشش‌ها یا پرده‌ها اشاره دارد که برای تزئین یا جلوگیری از دید استفاده می‌شود.
parde
پرده، پارچه‌ای که برای پوشاندن پنجره یا تقسیم فضا استفاده می‌شود.
parded
باز کردن یا از بین بردن موانع به منظور حرکت یا پیشرفت.
pardee
مهمانی یا جشنی که معمولاً دوستان یا خانواده گرد هم می‌آیند.
pardesi
شخصی که از سرزمین دوری آمده و به یک فرهنگ یا محل جدید رسیده است.
pardhan
رهبر یا رئیس یک جماعت یا گروه، معمولاً در محیط مذهبی یا فرهنگی.
pardi
نوعی پارچه یا لباس زیبا که معمولاً در جشن‌ها استفاده می‌شود.
pardy
مهمانی، تجمعی از افرادی که به منظور جشن یا معاشرت در یک مکان جمع می‌شوند.
pardie
پاردی، به نوعی پوشش یا رنگ اشاره دارد که در بعضی مواقع مورد استفاده قرار می‌گیرد.
pardieu
پاردیو، یک کلمه احساساتی است که برای ابراز شگفتی یا تعجب به کار می‌رود.
pardine
پاردین، به نوعی ادویه یا طعمی اشاره می‌کند که در آشپزی به کار می‌رود.
pardnomastic
پاردنوماتیک، به موضوع‌هایی اشاره دارد که با زبان و ساختارهای زبانی در ارتباط است.
pardo
پاردو، به رنگ یا حالت خاصی اشاره دارد که می‌تواند در هنر یا طراحی استفاده شود.
pardonableness
بخشیدن یا قابل بخشش بودن؛ به معنای قابلیت گذشت یا فراموشی خطاها و اشتباهات.
pardonably
به صورتی که قابل بخشش باشد؛ به معنای اینکه در شرایط خاص، رفتار یا احساسات شخص توجیه‌پذیر است.
pardonee
فردی که مورد بخشش قرار گرفته است، کسی که از اشتباهاتش عبور شده.
pardonless
غیرقابل بخشش؛ به معنای اینکه اعمال یا اشتباهات شخص به گونه‌ای است که نمی‌توان آنها را بخشید.
pardonmonger
کسی که به طور مکرر به بخشش و گذشت دعوت می‌کند یا به دنبال بخشش دیگران است.
parecy
عدم دقت یا عدم وضوح؛ به معنای کمبود دقت و روشنی در بیان یک موضوع.
parecious
پراسیوس، صفتی که به زیبایی و دلپذیری اشیاء یا وضعیت‌ها اشاره دارد.
pareciously
به صورت پراسیوس، به شکلی زیبا و دلپذیر.
pareciousness
کیفیت یا ویژگی بودن پراسیوس و زیبایی.
parecism
فلسفه یا مکتب فکری که تاکید بر زیبایی دارد.
parecisms
مجموعه‌ای از عقاید یا طرز فکرهایی که به زیبایی اشاره دارند.
paregal
نقش یا تابعی که در تسهیل یا همکاری در یک پروژه یا فعالیت عمل می‌کند.
paregmenon
پارگمنون، نوعی بازی کلامی است که در آن از کلمات مشابه یا مرتبط به یکدیگر استفاده می‌شود.
paregorical
پارگوریکال به نوعی زبان نرم و ملایم اطلاق می‌شود که برای تسکین احساسات یا بروز همدردی استفاده می‌شود.
pareiasauri
پاریاساسوری‌ها، گروهی از خزندگان پیشاتاریخی هستند که به دلیل ساختار قوی و خاص خود مشهورند.
pareiasauria
پاریاساوریا، یک گروه از خزندگان پیشاتاریخی است که به خانواده پاریاساسوری‌ها تعلق دارد.
pareiasaurian
پاریاساوری به ویژگی‌ها یا صفات مربوط به پاریاساسوری‌ها اشاره دارد.
pareiasaurus
پاریاساور، یک گونه از خزندگان پیشاتاریخی است که به خانواده پاریاساسوری‌ها تعلق دارد.
pareil
pareil به معنای یکسان و مشابه است و معمولاً در مکالمات غیررسمی برای اشاره به مشابهت یا برابری به کار می‌رود.
pareioplitae
پره‌اویپلیت، گروهی از موجودات زنده است که به خاطر ویژگی‌های خاص خود شناخته می‌شوند.
pareiras
پره‌یر گیاهی است که به عنوان گیاه زینتی و همچنین در طب سنتی شناخته می‌شود.
pareja
pareja به معنای شریک، همسر یا دو نفر است که رابطه نزدیکی دارند.
parel
پاره‌ل یک نوع خوراک محلی است که معمولاً با مواد خاص تهیه می‌شود.
parelectronomy
پاره الکترونومی به مطالعه‌ای در فیزیک مرتبط با الکترون‌ها اشاره دارد.