pedagogery
روشهای تدریس، شیوههای آموزشی و نحوه انتقال علم به دانشآموزان را شامل میشود.
pedagogyaled
نسخهای از آموزش که بر اساس نظریههای آموزشی و رویکردهای نوین طراحی شده است.
pedagogically
از نظر تدریس و یادگیری، به روشها و شیوههای آموزشی مرتبط است.
pedagogying
عملی که شامل طراحی و بهبود روشهای تدریس است.
pedagogish
وابسته به روشهای آموزشی، اشاره به شیوههای خاص تدریس که ممکن است کمی خشک یا غیر معمول به نظر برسند.
pedagogism
پدگوژیسم، یک نظام فکری که به تعلیم و تربیت و روشهای آموزشی متمرکز است.
pedagogist
پدگوژیست، شخصی که در زمینه تدریس و آموزش تخصص دارد.
pedagoguery
پداگوگری، رویکرد آموزشی که به اصول سخت و غیرقابل انعطاف وابسته است.
pedagoguish
پداگوئی، اشاره به روشهای آموزشی که ممکن است بیش از حد رسمی و سخت باشد.
pedagoguism
پداگوئیسم، فلسفهای در آموزش که به تدریس ساختاریافته و حقوق آموزشی تمرکز دارد.
pedalfer
پدالفِر، نوعی گیاه که در مناطق مرطوب و غنی رشد میکند.
pedalferic
پدالفریک، نوعی گیاه است که در مناطق گرمسیری رشد میکند و ویژگیهای خاصی دارد.
pedalfers
پدالفِر، نوعی گیاه است که در محیطهای مختلف میتواند رشد کند و زیبایی خاصی دارد.
pedaliaceae
پدالیاسی، خانوادهای از گیاهان است که گلهای خاص و ویژگیهای منحصر به فرد دارند.
pedaliaceous
پدالیاسی، مشخصات و ویژگیهای خاصی را توصیف میکند که در خانواده پدالیاسی وجود دارد.
pedalian
پدالیان به مراسم و ارزشهایی اطلاق میشود که به طبیعت و سنتها احترام میگذارند.
pedalier
پدالییر به شخصی اطلاق میشود که در ساخت و طراحی دوچرخهها تخصص دارد.
pedaliers
پدالیستها به افرادی گفته میشود که از دوچرخهسواری لذت میبرند.
pedalion
پدالیون به ابزاری گفته میشود که برای تعمیر یا نگهداری دوچرخه استفاده میشود.
pedalism
پدالیسم به تکنیک و روش استفاده از پدالها در دوچرخهسواری اشاره دارد.
pedalist
پدالیست به کسی گفته میشود که مهارتهای خوبی در دوچرخهسواری دارد.
pedaliter
پدالیتر به سبک و روش دوچرخهسواری بهصورت پیوسته و آرام اشاره دارد.
pedality
پدالیته به کیفیت یا سبک پدال زدن اشاره دارد.
pedalium
پدالیوم، یک نوع گیاه با گلهای زینتی و خاصیتهای دارویی.
pedanalysis
تحلیل و بررسی حرکات پا به منظور بهبود عملکرد ورزشی.
pedante
کسی که به طور غیرضروری و افراطی دانش و معلومات خود را نشان میدهد.
pedantesque
رفتاری که به افراط در نشان دادن دانش و اطلاعات مربوط میشود.
pedantess
زن یا فرد مؤنثی که excessively knowledgeable است و به نمایش دانش خود علاقمند است.
pedanthood
وضعیتی که حاصل آن تصحیح افراطی و نشان دادن دانش است.
pedantical
شیوهگر، شخصی که به جزئیات و دقت بیش از حد در دانش خود توجه دارد و به دنبال نشان دادن داناییاش است.
pedantically
به شیوهای که به جزئیات و قواعد بیمورد اهمیت زیادی داده میشود.
pedanticalness
شیوهگر بودن، وضعیتی که در آن فرد به جزئیات و دقتهای غیر ضروری توجه زیادی میکند.
pedanticism
شیوهگرایی، نگرشی که بیش از حد بر جزئیات کوچک و قوانین تاکید دارد و میتواند باعث ناراحتی دیگران شود.
pedanticly
به معنای نگرش یا رویکردی است که بر روی جزئیات بیاهمیت و معمولی تأکید دارد و معمولاً به صورت معیوب به نظر میرسد.
pedanticness
شیوهگر بودن، ویژگی فردی که به دقت و جزئیات غیر ضروری بیش از حد توجه دارد.
pedantics
به رفتاری اشاره دارد که بر جزئیات خُردهسنجانه و دقیق تأکید میکند، معمولاً به عنوان یک عیب محسوب میشود.
pedantism
نگرش یا الگوی رفتاری که بر جزئیات بیاهمیت بسیار تأکید میکند و معمولاً به شکل منفی تفسیر میشود.
pedantize
به معنای کوشش برای نشان دادن دانش از طریق تأکید بر جزئیات کوچک و خُردهسنجانه است.
pedantocracy
حکومت یا نظامی که در آن متخصصان دقیق و خردمند بر جامعه حاکم هستند و به جزئیات بیش از حد توجه میشود.
pedantocrat
فردی که در یک حکومت دقیقپیشگی نقش رهبری دارد و بر جزئیات و شیوههای خاص تأکید میکند.