photozincography
فتوزینکوگرافی، فرآیند چاپی است که در آن از صفحات زینک برای تولید تصاویر و متون استفاده میشود.
photozincotype
فتوزینکوتیپ، نوع خاصی از چاپ که با صفحات زینک ساخته میشود و معمولاً برای تولید کیفیت بالا استفاده میشود.
photphotonegative
فتوفتو منفی، نوعی منفی عکاسی که تصویر اصلی را معکوس کرده و رنگها را معکوس میکند.
photuria
فتوریا، واژهای مرتبط با عکسها یا تصاویر مستند عکاسی.
phousdar
پوزدار، به فردی گفته میشود که مسئول نظارت و کنترل منابع آب در یک ناحیه یا روستاست.
phpht
پیپیاچتی، گونهای نادر از موجودات زنده است که در مناطق خاصی زندگی میکند.
phr
پیاچآر به ماده یا ترکیبی اطلاق میشود که در پخت و پز و تهیه غذا استفاده میشود.
phractamphibia
پراکتامفیبیا به دستهای از موجودات دوزیست اطلاق میشود که میتوانند در هر دو محیط آب و خاک زندگی کنند.
phragma
پراگما به دیواری نازک اطلاق میشود که برای جداسازی فضاها طراحی شده است.
phragmidium
پراگمیدیوم به دستهای از قارچهای خاص اشاره دارد که در فرآیند تجزیه مواد آلی نقش دارند.
phragmocyttares
پراگمو سیتراها، سلولهای خاص در گیاهان هستند که در فرآیندهای زیستی مختلف نقش دارند.
phragmocyttarous
پراگمو سیتراگونه اشاره به ویژگیهای خاص سلولهایی دارد که در گیاهان وجود دارند.
phragmocone
پراگموکون بخشهای داخلی صدفهایی است که نشاندهنده ساختار پیچیدهای هستند.
phragmoconic
پراگموکونیک به اشکالی اشاره دارد که در طبیعت وجود دارند و معیارهای خاصی دارند.
phragmoid
پراگمویید به ویژگیهایی اشاره دارد که دارای شباهت با سلولهای خاص گیاهی هستند.
phragmoplast
پراگموسیت ساختاری است که در تقسیم سلولی گیاهان نقش حیاتی دارد.
phragmosis
فراگموسیس، یک استراتژی در حشرات است که در آن فردی یا گروهی خود را در یک تنگنا قرار میدهد تا از تهدیدات محافظت کند.
phrampel
فرامپل، یک اصطلاح در هنر مدرن است که به نوعی از مجسمهسازی یا طراحی اشاره دارد.
phrarisaical
فراریسایی، به رفتار یا نگرشی اطلاق میشود که در آن فرد خود را به لحاظ اخلاقی بالاتر از دیگران میداند در حالی که خود نیز در اشتباهات مشابهی قرار دارد.
phrasable
قابل بیان، به معنای این است که یک عبارت یا ایده میتواند به راحتی به شکل زبانی تبدیل شود.
phrasally
به صورت عبارتی، به نوعی از بیان اشاره دارد که شامل استفاده از عبارات مشخص است.
phraseable
قابل بیان به معنای این است که موضوع یا ایدهای میتواند به راحتی در قالب عبارات بیان شود.
phrasey
صفتی که به عباراتی اشاره دارد که از نظر بیانی یا ادبی پیچیده یا گلدرشت هستند.
phraseless
حالت یا وضعیتی که بدون استفاده از عبارات خاص یا کلمات پیچیده باشد.
phrasem
اصطلاح یا عبارتی که مفهوم خاصی را منتقل میکند.
phrasemake
عمل ایجاد و شکلدهی عبارات برای رساندن مفاهیم خاص.
phrasemaker
شخصی که در ایجاد عبارات و اصطلاحات خاص ماهر است.
phraseman
فریزمن به معنای شخصی است که در ایجاد و استفاده از عبارات و اصطلاحات حرفهای و خلاقانه مهارت دارد.
phrasemonger
فریزمن به معنای شخصی است که عبارات را به شکلی تجاری دار و ارائه میدهد.
phrasemongery
فریزمان به معنای مکان یا صنعت تولید و فروش عبارات و اصطلاحات است.
phrasemongering
فریزمان به معنای فعالیت در تولید و تبلیغ عبارات، به ویژه در زمینههای خلاقانه است.
phraseogram
فریزگرام به معنای نمایش یا ثبت عبارات به شکل بصری برای تأکید بر مفهوم آن است.
phraseograph
فریزوگراف به معنای ابزاری است که برای ثبت و یادداشتبرداری از عبارات و جملات مورد استفاده قرار میگیرد.
phraseography
فرازنگاری به بررسی و تحلیل عبارات و ساختارهای زبانی مرتبط میشود.
phraseographic
مربوط به مطالعه یا تجزیه و تحلیل عبارات و ساختارهای زبانی.
phraseologic
مربوط به واژهها و عبارات و تأثیر آنها بر یکدیگر.