piazin
پیازین یک ترکیب شیمیایی است که اغلب در تحقیقات علمی مورد استفاده قرار میگیرد.
piazine
پیازین یک ترکیب شیمیایی است که در صنایع مختلف کاربرد دارد.
piazzaed
پیازا دار کردن به معنای ایجاد فضایی باز و اجتماعی در طراحی شهری است.
piazzaless
بدون پیازا به فضایی اشاره دارد که فاقد ویژگیهای اجتماعی و گردهمایی است.
piazzalike
پیازاگونه به فضایی گفته میشود که ویژگیهای مشابهی با پیازا دارد.
piazze
پیازاها به میدانهای عمومی بزرگ اطلاق میشود که معمولاً محلی برای تجمع افراد هستند.
piazzetta
پیازتا میدان کوچکی است که معمولاً در کنار خیابانها یا ساختمانهای مهم قرار دارد.
piazzian
سبک یا ویژگیهای مرتبط با پیازا یا میادین عمومی.
pibal
ابزاری برای اندازهگیری عمق یا اندازههای مشابه.
pibcorn
گیاهی نادر که در مناطق خاص رشد میکند.
pibgorn
صدای مخصوصی که معمولاً در جنگلها به گوش میرسد.
piblockto
اصطلاحی در موسیقی که به نوعی خاص از اجرا اشاره دارد.
piblokto
پیبلاکتو، یک نوع اختلال روانی است که معمولاً در افراد بومی قطب شمال مشاهده میشود و شامل حملات ناگهانی و غیرطبیعی ناشی از استرس یا فشار زندگی در مناطق سرد است.
pibloktos
پیبلاکتو، اختلالی روانی که در شرایط خاص به وقوع میپیوندد و ممکن است نیاز به توجه ویژه داشته باشد.
pibroches
پیبرچس، ساز یا موسیقی محلی که به طور خاص در فرهنگهای خاص به کار میرود و معمولاً در مراسمات جشن مورد استفاده قرار میگیرد.
picacho
پیچاچو، اصطلاحی است که به قله یا تپهای با شکل خاص اشاره دارد و معمولاً به عنوان یک نقطه عطف جغرافیایی شناخته میشود.
picachos
پیچاچوها، تعدادی از قلهها یا تپههای مشابه که معمولاً به عنوان جاذبههای طبیعی شناخته میشوند.
picadores
پیکادورس، کسانی هستند که در مراسم گاوبازی با گاوها تعامل دارند و معمولاً مهارتهای خاصی در این زمینه دارند.
picadura
نیش، به معنی گزیدگی پوست توسط حشره یا موجود زنده دیگر.
picae
پیکه، به عناصر کوچک و زینتی در طراحی و معماری اشاره دارد.
picayunish
جزئی نگر، کسی که به جزئیات بسیار کماهمیت توجه زیادی میکند.
picayunishly
به شکل جزئی نگر، به طور غیرضروری بر جزئیات بیاهمیت تأکید کردن.
pical
تصویر یا منظرهای که در آن عناصر کوچک و مهیج وجود دارد.
picamar
پیکامار کردن، به معنی کوچک کردن یا ریز ریز کردن مواد غذایی به منظور آمادهسازی بهتر برای پخت و پز است.
picara
پیکارا به معنای حقهآزار و فریبکار است، به طوری که این واژه عموماً برای توصیف کسانی به کار میرود که با ترفندهای خندهدار رفتار میکنند.
picaras
پیکاراس، جمع واژه پیکارا، به گروهی از زنان یا دختران شیطان و فریبکار اشاره دارد.
picarel
پیکاrel، نام نوعی ماهی است که معمولاً در آبهای شیرین یافت میشود.
picary
پیکاری به معنای ساماندهی، بهبود یا بازیابی چیزی به شکل جدید است.
picariae
پیکاریها، جمع واژه پیکار، به گروهی از افراد ماجراجو، به ویژه زنان، اشاره دارد که در داستانها به کار میروند.
picarian
پیکاریان، نوعی پرنده که معمولاً به خاطر پرهای زینتی و رنگارنگش معروف است.
picarii
پیکاریا، گروهی از شخصیتهای اسطورهای که در داستانهای باستانی ذکر شدهاند.
picarooned
پیکارو کردن، به معنای غارت یا دزدی از فردی یا گروهی دیگر.
picarooning
عمل پیکارو کردن، به معنای دزدی یا غارت به ویژه در دریا.
picasso
پیکاسو، هنرمند و نقاش اسپانیایی که به خاطر سبکهای نوآورانهاش مشهور است.
piccadill
پیکادیل، اصطلاحی برای نوعی زینت یا چین در لباس.
piccadilly
پیکدیلی، خیابانی در لندن که به خاطر توریستی بودن و فرهنگ مشهور است.
piccage
پیکاژ، نوعی چاشنی یا ادویهجات که برای طعمدهی به غذا استفاده میشود.
piccanin
پیکانین، واژهای غیررسمی برای اشاره به کودک کوچک.
piccante
پیکانته، به معنی تند یا ادویهای در طعم غذا.