pickeers
pickeers به افرادی اطلاق میشود که اقدام به چیدن میوه یا گل میکنند.
pickel
pickel به معنی خیارشور است که معمولاً در سرکه و ادویهجات تهیه میشود.
pickery
pickery به محلی اشاره دارد که در آن میتوان گلها یا میوهها را چید.
pickering
pickering به معنای چیدن یا برداشت کردن میوه یا گل است.
pickeringite
پیکرینیت، کانیای که معمولاً در سنگهای رسوبی وجود دارد و در ترکیب آن کاتیونهای مختلفی میتوانند وجود داشته باشند.
picketboat
قایق پیکت، نوعی کشتی کوچک که برای گشت زنی یا حفاظت از آبراهها طراحی شده است.
picketeer
پیکتچی، فردی که برای حمایت از یک هدف یا درخواست خاصی در یک مکان مشخص ایستاده است.
picketer
پیکتچی، فردی که در یک پیکتگذاری شرکت کرده و برای تبلیغ یک هدف خاص ایستاده است.
picketers
پیکتچیها، افرادی که در یک پیکتگذاری شرکت کرده و معمولا برای بیان نظرات یا خواستهها به تجمع میآیند.
pickfork
چنگک، ابزاری با دندانهای بلند که برای بلند کردن یا جابجا کردن مواد نرم مانند کاه یا کمپوست استفاده میشود.
pickietar
پیکیتار، گیاهی رنگارنگ و جذاب که معمولاً در باغها کاشته میشود.
pickin
چیدن، به ویژه در زمینه موسیقی یا میوه، به معنای برداشتن یا نواختن است.
picklelike
شبیه به ترشی، ویژگی طعمی یا بافتی که به ترشیها مرتبط است.
pickleman
پیکلمن، فردی که ترشیها را تهیه یا به فروش میرساند.
pickleweed
ترشیعلف، گیاهی که در مناطق مرطوب رشد میکند و استفادههای خوراکی دارد.
pickleworm
کرم ترشی، آفتی که در محصولات کشاورزی زندگی میکند و به گیاهان آسیب میزند.
pickman
برداشتکننده، شخصی که نمونههای مواد معدنی را جمعآوری میکند.
pickmaw
ابزار حفر، ابزاری که برای حفر زمین به کار میرود.
pickmen
برداشتکنندگان، افراد متعددی که در فرآیند برداشت مواد معدنی مشغول به کار هستند.
picknick
پیکنیک، بیرون رفتن به طبیعت و خوردن غذا در فضای باز.
picknicker
پیکنیککننده، شخصی که در یک پیکنیک شرکت میکند.
pickout
انتخاب، انتخاب کردن یا جداسازی چیزی از یک مجموعه.
pickover
انتخاب دقیق و با دقت از بین گزینهها یا موارد مختلف.
pickpenny
شخصی که به شدت بر روی خرج کردن پول صرفهجویی میکند.
pickpole
چوب بلند و محکمی که برای جابجایی اجسام سنگین استفاده میشود.
pickproof
طراحی یا سیستمی که در برابر دزدی ایمن است.
pickshaft
شفت چکشی، ابزاری بلند و سخت که برای حفاری و استخراج مواد از زمین استفاده میشود.
picksman
چکشزن، فردی که مسئول حفاری و استخراج مواد است و معمولاً در صنعت معدن کار میکند.
picksmith
چکشساز، فردی که ابزار حفاری و چکشها را میسازد.
picksome
دلپذیر، فردی که دارای ویژگیهای مثبت و خوشایند است.
pickthank
تشکر، ابراز قدردانی از زحمات یا حمایت فردی.
pickthankly
با تشکر و قدردانی به طرز محبتآمیز صحبت کردن یا رفتار کردن.
pickthatch
کاهگلی که به عنوان پوشش سقف استفاده میشود.
picktooth
ابزاری برای تمیز کردن دندانها و فاصلههای بین آنها.
pickwick
شخصیتی در داستانهای چارلز دیکنز که نمایندهٔ دیالوگها و موقعیتهای طنزآمیز است.