pignorated
گذاشتن وثیقه، به معنای گرو گذاشتن یک دارایی به عنوان تضمین برای قرض.
pignoration
عمل گرو گذاشتن دارایی به عنوان وثیقه.
pignoratitious
به معنای مربوط به گرو گذاشتن دارایی به عنوان وثیقه.
pignorative
مربوط به گرو گذاشتن دارایی به عنوان وثیقه.
pignus
وثیقه، سندی که به موجب آن یک دارایی به عنوان تضمین به وام‌دهنده می‌شود.
pygobranchia
گروهی از آبزیان که آب‌شش‌های آنها در ناحیه پسین بدن قرار دارد.
pygobranchiata
پایگوبرنچیاتا، نوعی دوزیست است که دارای ویژگی‌های خاصی می‌باشد و در زیستگاه‌های خاصی زندگی می‌کند.
pygobranchiate
پایگوبرنچیاته به ویژگی‌های زیستی و آناتومیک خاصی اشاره دارد که در برخی دوزیستان وجود دارد.
pygofer
پایگوفر، ساختاری در بدن برخی حشرات است که نقش مهمی در تولیدمثل بازی می‌کند.
pygopagus
پایگوپگوس به دوقلوهایی اطلاق می‌شود که در قسمتی از بدن خود به هم متصل‌اند.
pygopod
پایگوپود به موجوداتی اطلاق می‌شود که ویژگی‌های آناتومیکی خاصی دارند و معمولا در زیستگاه‌های خاصی زندگی می‌کنند.
pygopodes
پایگوپودها به گروهی از موجودات اطلاق می‌شود که توانایی چشمگیری در انطباق با محیط‌های گوناگون دارند.
pygopodidae
پیگودیده، خانواده‌ای از خزندگان است که شامل سوسمارهای بدون پا می‌باشد و به عنوان سوسمارهای پای‌چسبی نیز شناخته می‌شوند.
pygopodine
پیگودین، زیرخانواده‌ای از خانواده پیگودیده است که شامل تعدادی از سوسمارهای خاص می‌شود.
pygopodous
پیگودوس، به ویژگی‌های خاص سوسمارهایی اطلاق می‌شود که بدون پا هستند.
pygopus
پیگاپوس، یک جنس از سوسمارهای بدون پا است که به خانواده پیگودیده تعلق دارد.
pygostyled
پیگوستایل، به پرندگان با ساختار خاص دم اشاره دارد که طیف وسیعی از عملکردها را در پرواز فراهم می‌کند.
pygostylous
پیگوستایل، به پرندگانی اطلاق می‌شود که دارای دم‌های خاصی هستند و در تعادل و مانورهای هوایی موثرند.
pigritia
تنبلی؛ حالتی از عدم انگیزه یا رغبت به انجام کارها.
pigritude
تنبلی؛ یک حالت منفی که به عدم فعالیت و بی‌توجهی به مسئولیت‌ها برمی‌گردد.
pigroot
ریشه‌ی گیاه خاصی که به ریشه‌های خزنده و دودی می‌ماند.
pigroots
جمع ریشه‌ی گیاه خاصی که به ریشه‌های خزنده و دودی می‌ماند.
pigsconce
محل یا فضایی برای خوابیدن و استراحت خوک‌ها.
pigsney
جای خواب و محل استراحت برای خوک‌ها.
pigsneys
پیچ و تاب‌های خوک، لطفا استفاده از اصطلاحات محلی و جالب برای اشاره به نوزادان یا جوانان خوک‌ها.
pigsnies
پیچ و تاب‌های خوک، اصطلاحی محلی برای اشاره به بچه‌های کوچک خوک.
pigstick
چوب خوک، وسیله‌ای برای به دام انداختن یا کنترل خوک‌ها، معمولاً در شکار.
pigsticked
چوب خوک زدن، به معنی به دام انداختن یک حیوان، به ویژه در شکار.
pigsticks
چوب‌های خوک، ابزارهایی برای شکار یا کنترل حیوانات، به ویژه گاوهای وحشی.
pigtailed
دم‌خرگوشی به سبکی از آرایش مو اشاره دارد که در آن موها به صورت دم‌خرگوشی بسته می‌شوند.
pigwash
پلیدگی، اطلاعات نادرست یا بی‌اساس که معمولاً به عنوان یک اظهار نظر بی‌محتوا تلقی می‌شود.
pigweabbits
خرگوش‌های ضعیف، نوعی خرگوش که به خاطر نرمی و لطافتش شناخته شده است.
pigweeds
علف‌های هرز، گیاهانی که به صورت غیرمجاز در زمین‌های کشاورزی رشد می‌کنند و باعث تخریب محصولات می‌شوند.
pigwidgeon
پیگ ویجیدون، موجود خیالی در ادبیات کودکان که غالباً با شیطنت شناخته می‌شود.
pigwidgin
پیگ ویجیدین، موجود خیالی که معمولاً با خوش شانسی ارتباط دارد و در افسانه‌ها از آن یاد می‌شود.
pigwigeon
پیگ ویگئون، پرنده‌ای نادر که در مناطق خاصی زندگی می‌کند و جزء پرندگان مورد توجه پرنده‌نگرهاست.
pyic
پیک، یک نوع صدا یا تن که در موسیقی یا محیط‌های دیگر شنیده می‌شود.
pyin
پین کردن، بستن یا محکم کردن چیزی با استفاده از نوعی گره یا ابزار.
piing
پیینگ، صدایی شبیه به زنگ یا اعلان که معمولاً برای جلب توجه استفاده می‌شود.
pyins
پینز، صدایی شبیه به خنده که معمولاً برای توصیف یک وضعیت شاد و مفرح استفاده می‌شود.