quinologist
کینولوژیست، فردی است که در زمینه کینولوژی تحقیق و مطالعه می‌کند.
quinols
کینول‌ها، ترکیباتی هستند که از کینولین به دست می‌آیند و در شیمی نقش مهمی دارند.
quinometry
کینو مترى، شاخه‌ای از علم شیمی که بر روی کینون‌ها و خواص آن‌ها تمرکز دارد.
quinon
کینون، ترکیبی آلی که به طور خاصی در شیمی و زیست‌شناسی اهمیت دارد.
quinonediimine
کینوندی‌ایمین، ترکیبی با دو گروه ایمین و خواص الکترونیکی خاص.
quinonic
کینونیک، مربوط به نوع خاصی از کینون‌ها با خواص شیمیایی مشخص.
quinonyl
کینونیل، گروهی شیمیایی که در ترکیبات آلی وجود دارد.
quinonimin
کینونیمین، میان‌فرآورده‌ای که در سنتز شیمیایی استفاده می‌شود.
quinonimine
کینونیمین یک ترکیب شیمیایی است که به عنوان یک واسطه در واکنش‌های خاص استفاده می‌شود.
quinonization
کینونیزاسیون به فرآیند تبدیل ترکیبات به کینون‌ها اشاره دارد.
quinonize
کینونیزه کردن به معنای تبدیل یک ماده به کینون است.
quinonoid
کینونوئید به ساختارهای شیمیایی اطلاق می‌شود که در آن‌ها ریشه‌های کینون وجود دارد.
quinopyrin
کینودین به نوعی دارو اشاره دارد که در درمان بیماری‌ها کاربرد دارد.
quinotannic
اسید کینوتانیک به نوعی از اسیدها اشاره دارد که در ترکیبات طبیعی یافت می‌شود.
quinotoxine
کینوتوکسین، ترکیبی سمی که در بعضی گیاهان وجود دارد و می‌تواند بر سلامت تأثیر بگذارد.
quinova
کینوا، نام تجاری برای یک درمان گیاهی جدید که به سلامت کمک می‌کند.
quinovatannic
کینوا تانیک یک ترکیب آلی است که در برخی فرآیندهای شیمیایی استفاده می‌شود.
quinovate
کینوا کردن به معنای بهبود یا ارتقای یک محصول یا خدمات است.
quinovic
کینوییک ماده‌ای شیمیایی است که در زمینه داروشناسی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
quinovin
کینووین به نوعی استخراج گیاهی اشاره دارد که برای بررسی خواص آن مطالعه می‌شود.
quinovose
کوینوز نوعی ترکیب شیمیایی است که معمولاً در تحقیقات علمی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
quinoxalyl
کینوکزالیل یک ترکیب شیمیایی است که در صنایع مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد.
quinoxalin
کینوکسالین ترکیب هتروسیکلی است که عموماً در شیمی دارویی به کار می‌رود.
quinoxaline
کینوکسالین ترکیبی است که در پوشش‌های حفاظتی و همچنین در تحقیقات شیمیایی کاربرد دارد.
quinquagenary
کوینکوژنی اشاره به یک دوره پنجاه ساله دارد.
quinquagenaries
کوینکوژنی‌ها اشاره به جشن‌ها و رویدادهای مربوط به یک دوره پنجاه ساله دارند.
quinquagesimal
پنجاهم، اصطلاحی است که به مفاهیمی با اندازه یا میزان پنجاهم اشاره می‌کند.
quinquangle
پنج‌زاویه، به اشکالی اطلاق می‌شود که دارای پنج زاویه باشند.
quinquarticular
پنج‌وجهی، به مفهومی اطلاق می‌شود که شامل پنج جنبه یا قسمت است.
quinquatria
پنجاهمین، به جشنی در دنیای باستان گفته می‌شود که در آن از خدایان استقبال می‌شد.
quinquatrus
پنج‌وجهی، به شکلی گفته می‌شود که دارای پنج بخش یا قسمت باشد.
quinquecapsular
پنج‌کپسولی، به ساختارهایی اطلاق می‌شود که دارای پنج بخش محصور شده باشند.
quinquecentenary
پنج‌صدمین سالگرد، سالگردی که ۵۰۰ سال از یک واقعه تاریخی می‌گذرد.
quinquecostate
پنج‌وضعیتی، وضعیتی که در آن پنج بخش یا حالت مختلف وجود دارد.
quinquedentate
پنج‌دندانه، توصیفی برای موجودی که دارای پنج دندان مشخص است.
quinquedentated
پنج‌دندانه، اشاره به شکل خاصی از یک موجود که دارای پنج دندان است.
quinquefarious
پنج‌ناپسند، توصیفی برای رفتار یا ویژگی که به شدت عمیق و سوؤاستفاده‌آمیز است.
quinquefid
پنج‌فید، اشاره به برگی که به پنج لوب مجزا تقسیم شده است.
quinquefoil
پنج برگ، نوعی گیاه خاص با پنج برگ که به طور معمول در باغ‌ها رشد می‌کند.
quinquefoliate
پنج برگی، به ساختار گیاهانی اشاره دارد که دارای پنج برگ هستند.