railers
ریله‌ها، افرادی هستند که در صنعت حمل و نقل و ریلی کار می‌کنند و مسئولیت نصب و نگهداری ریل‌ها را دارند.
raylessly
بدون تابش، به حالتی اشاره دارد که در آن نور یا پرتوی روشنایی وجود ندارد.
raylessness
کمبود یا نبود نور و تابش، که ممکن است احساس عدم راحتی یا ترس را به وجود آورد.
raylet
شعاع کوچک، نوعی نور است که به طور خاص به صورت باریک و متمرکز منتشر می‌شود.
railingly
به طور انتقادی، به حالتی اشاره دارد که فرد به شدت انتقاد می‌کند.
railleries
نقدهای دوستانه و بازیگوشانه، که به تلطیف روابط کمک می‌کند.
railless
بدون ریل؛ به سیستم حمل و نقل یا وسیله نقلیه‌ای گفته می‌شود که برای حرکت به هیچ نوع ریل وابسته نیست.
railleur
نقدکننده؛ شخصی که به طور مکرر و به شوخی درباره مسائل یا دیگران نظر می‌دهد.
railly
به شیوه‌ای شبیه به حرکت یا عملکرد قطار؛ به صورت روان و نرم.
raillike
به حالتی گفته می‌شود که شباهت به ریل دارد یا ویژگی‌های آن را دارد.
railriding
سفر یا حرکت با قطار یا در مسیرهای ریلی.
railroadana
اشیاء و اقلام مربوط به تاریخ و فرهنگ راه‌آهن.
railroader
راه‌آهن‌دار به شخصی گفته می‌شود که در صنعت راه‌آهن کار می‌کند و وظیفه او اداره و نگهداری از قطارها و خدمات مربوط به آن‌ها است.
railroaders
جمع 'راه‌آهن‌دار' که به گروهی از افرادی اشاره دارد که در صنعت راه‌آهن کار می‌کنند و وظایف مختلفی را در این زمینه انجام می‌دهند.
railroadiana
کالاها و اشیاء قدیمی که به صنعت راه‌آهن تعلق دارند و به عنوان یادگاری جمع‌آوری می‌شوند.
railroadish
به معنای مرتبط با راه‌آهن یا ویژگی‌های خاص آن; می‌تواند به شکل، سبک یا رفتارهایی اشاره کند که به راه‌آهن مربوط می‌شود.
railroadship
حوزه‌ای که به مدیریت و عملیات راه‌آهن‌ها و شبکه‌های حمل‌ونقل ریلی اشاره دارد.
railside
منطقه کنار ریل‌های راه‌آهن که معمولاً شامل زمین‌ یا گیاهان است.
railwaydom
دوران یا وضعیت مرتبط با راه‌آهن و حمل و نقل ریلی.
railwayed
عمل جابجایی چیزها با استفاده از راه‌آهن.
railwayless
عدم وجود راه‌آهن یا خطوط ریلی.
raimannia
نامی خیالی یا جغرافیای خاص.
raimented
پوشیده شده با لباس‌ها یا پوشاک.
raimentless
عدم وجود لباس یا پوشاک.
raymond
رایموند، یک نام مردانه است که در فرهنگ‌های مختلف استفاده می‌شود.
rainband
باند بارش، ناحیه‌ایی که بارش در آن اتفاق می‌افتد و معمولاً به یک سامانه آب و هوایی مرتبط است.
rainbands
باندهای بارش، چندین ناحیه بارشی هستند که ممکن است همزمان در یک سیستم آب و هوایی وجود داشته باشند.
rainbound
محاصره بارانی، وضعیتی است که به دلیل بارش شدید، خروج از یک مکان غیرممکن می‌شود.
rainbowy
رنگین‌کمانی، اشاره به شرایط یا ظاهری با رنگ‌های متنوع شبیه رنگین‌کمان دارد.
rainbowweed
علف رنگین‌کمان، نوعی گیاه است که به خاطر گل‌های زیبایش معروف است.
rainburst
باران ناگهانی، بارانی است که به طور غیرمنتظره و شدید در یک زمان کوتاه می‌بارد.
rainer
بارانی، فردی است که از باران و آب و هوای بارانی خوشش می‌آید.
raines
باران میبارد، فعل ناشی از سقوط قطرات آب از ابرها به زمین.
rainfowl
پرنده بارانی، نوعی پرنده است که معمولاً در مناطق مرطوب و بارانی زندگی می‌کند.
rainful
بارانی، صفتی است که به باران زیاد اشاره دارد.
rainily
بارانی، قید حالتی است که در آن باران می‌بارد.
raininess
بارانی بودن، به حالت جوی اشاره دارد که در آن باران می‌بارد یا احتمال بارش باران بالاست.
rainless
بدون باران، به حالتی اشاره دارد که در آن بارانی نمی‌بارد.
rainlessness
حالت یا کیفیت بدون باران، به معنی عدم بارش باران.
rainlight
نور ملایمی که در هنگام باران به وجود می‌آید.