razeing
فرآیند تخریب کردن ساختمان یا سازه به طور کامل.
razer
ابزاری که برای اصلاح موهای صورت استفاده میشود.
razers
یک یا چند ابزار برای اصلاح موهای صورت که شامل انواع مختلفی میشود.
razorable
قابل تخریب، به معنای آسان بودن برای از بین بردن.
razoredge
لبهی تیز، به طور خاص به لبهی ابزار یا اشیاء اشاره دارد که بسیار تیز و برنده است.
razorless
بدون تیغ، به معنی عدم وجود هر نوع تیغ یا ابزار برندگی است.
razormaker
سازنده تیغ، به شرکتی یا فردی اشاره دارد که تیغها را تولید میکند.
razormaking
سازندگی تیغ، فرآیند تولید و ساخت تیغها را توصیف میکند.
razorman
رازوآر، به شخصی اشاره دارد که در استفاده از تیغ برای اصلاح مهارت دارد.
razorstrop
استروپ تیغ، ابزاری است که برای تیز کردن تیغها استفاده میشود.
razoumofskya
رازوموفسکایا، اصطلاحی که به یک مفهوم خاص یا شخصیت ادبی اشاره دارد و معمولاً در متون نادر به کار میرود.
razour
تیغ، ابزاری تیز برای اصلاح و برش مو.
razzberry
تمشک، نوعی میوه توت مانند که معمولاً شیرین است.
razzberries
تمشکها، میوههای کوچک و شیرینی که معمولاً به صورت خوشهای میرویند.
razzer
رازیر، شخصی که به سرگرمی و داستانگویی مشهور است.
razzly
رازلی، صفتی که برای توصیف چیزهای رنگارنگ و شاداب استفاده میشود.
rbound
محدود شده، به حالت بازگشت، حالتی که در آن چیزی به عقب میرود یا به نوعی به دست میآید.
rcd
مخفف برای یک نوع دیسک یا رسانه ذخیرهسازی که دادهها را ثبت و انتقال میدهد.
rchauff
وسیلهای برای گرما دهی به فضا یا اتاق که معمولاً در فصلهای سرد استفاده میشود.
rchitect
شخصی که به طراحی و ساخت ساختمانها و فضاهای دیگر میپردازد و معمولاً مهارتهای فنی و هنری دارد.
rclame
شیوهای برای تبلیغ یا بازاریابی یک محصول یا خدمات که به جذب توجه مشتریان کمک میکند.
rcpt
مدرکی که نشان میدهد یک پرداخت یا خرید انجام شده است، معمولاً شامل جزئیات معامله.
rct
RCT مخفف «آزمایش کنترل شده تصادفی» است که در تحقیقات برای ارزیابی اثرات یک درمان استفاده میشود.
rcvr
rcvr مخفف «دریافتکننده» است و به دستگاهی اطلاق میشود که سیگنالها را دریافت و پردازش میکند.
rea
rea به معنی «دلیل» یا «سبب» در زبان انگلیسی است.
reaal
reaal به معنای «واقعی» یا «حقیقی» است.
reabandon
reabandon به معنای «دوباره رها کردن» است.
reabandoning
رها کردن دوباره، به معنای قطع ارتباط یا عدم ادامه یک کار یا پروژه که قبلاً آغاز شده است.
reabandons
رها کردن دوباره، به معنای کنار گذاشتن یا ترک یک برنامه یا تصمیم که قبلاً ایجاد شده است.
reabbreviate
مختصر کردن دوباره، به معنای تصحیح یا تغییر یک شکل مختصر از کلمات برای بهبود وضوح.
reabbreviated
مختصر شده دوباره، به معنای یک متن یا یادداشت که پس از بازنگری به شکل مختصرتر درآمده است.
reabbreviates
مختصر کردن دوباره، به معنای فرآیند مختصر کردن یک متن یا اطلاعات به صورت مکرر.
reabbreviating
فرآیند مختصر کردن دوباره، به معنای بازنویسی و کوتاه کردن یک متن یا اطلاعات.
reable
قابل خواندن، به معنای متنی که به راحتی قابل فهم و مطالعه باشد.
reabolish
دوباره لغو کردن، به معنای بازگرداندن وضعیت به حالت قبلی با لغو چیزی.
reabolition
لغو دوباره، به معنای فرایند بازگرداندن یا لغو مجدد یک قانون یا روال.
reabridge
دوباره خلاصه کردن، به معنای فشردهسازی یا کاهش طول متن.
reabridged
دوباره خلاصه شده، به معنای متنی که دوباره ویرایش و مختصر شده است.
reabridging
خلاصهسازی دوباره، به فرایند فشردهسازی متن اشاره دارد.